شاید اساسیترین خصیصهای كه میتواند هنر و هنرمند را نسبت به دیگر مقولهها متمایز كند تعهد كاری و هنری باشد. تعهد و پایبندی به اصول و مختصات انسانی، هنر را به تعالی و قلهای میرساند كه بیش از پیش دست نیافتنی و ویژه میشود. هنرمند نقاشی را تصور كنید كه علاوه بر خلق تابلوهای بدیع و زیبا از جنگ به بازسازی یك روستای حادثهدیده هم با انجام كار یدی كمك میكند، یا مثالهای بسیاری كه ممكن است از ذهن شما بگذرد...
شاید اساسیترین خصیصهای كه میتواند هنر و هنرمند را نسبت به دیگر مقولهها متمایز كند تعهد كاری و هنری باشد. تعهد و پایبندی به اصول و مختصات انسانی، هنر را به تعالی و قلهای میرساند كه بیش از پیش دست نیافتنی و ویژه میشود. هنرمند نقاشی را تصور كنید كه علاوه بر خلق تابلوهای بدیع و زیبا از جنگ به بازسازی یك روستای حادثهدیده هم با انجام كار یدی كمك میكند، یا مثالهای بسیاری كه ممكن است از ذهن شما بگذرد.
«سعید خسروی» متولد 1343 در شهر «آبیز» یكی از این هنرمندان خراسانی است كه در بسیاری از بلایای طبیعی كه در كشور اتفاق افتاده با دوربین عكاسیاش حضور داشته است. او همچنین با قرار گرفتن در
متن حادثه حتی بیشتر ازتوان خود به آسیبدیدگان كمك كرده وآثار او در نمایشگاههایی كه در تهران، مشهد و بیرجند برگزار شده به نمایش در آمده است.
شاید گفتن و شنیدن خاطرات تلخ و شیرین سفرهایش به «بم»، «منجیل و رودبار» و«ورزقان» برای او و مخاطبان آسان نباشد. به همین علت در این گفتوگوی صمیمانه بیشتر سعی شده بهصورت اجمالی دیدگاهها و علایق این هنرمند خراسانی مورد بحث قرار گیرد.
- ما شما را بهصورت مختصر برای مخاطبان معرفی كردهایم، شما درباره خود چه میگویید؟
بالندگی در روستا، به سرپرستی پدری عارف مسلك و نابینا، از همان آغاز موجب خیالانگیزی ذهن كودكانه من بود و تاكنون تلاش كردم این بن مایههای هنری را در خود حفظ كنم. سیاهه فعالیتهایم به دلیل گوناگونی و كثرت ممكن است ملالآور شود. همین قدر بگویم كه این فعالیتها در زمینههای گوناگون صورت گرفته است و همچنان ادامه دارد؛ از برگزاری نمایشگاههای عكس گرفته تا گزارشهای تصویری و كلامی چاپ شده در روزنامههای محلی و سراسری ودكلمههایی كه از شعرهای خود و دیگران منتشر كردم و همچنین یاری و همیاری دوستان هنرمندم در شبكههای اجتماعی و پارهای دیگر از این قبیل.
- به نظر میرسد عكاسی را از دیگر علاقههایی كه دارید جدیتر دنبال كردهاید. چرا؟
بله، عكاسی را جدیتر دنبال كردم، زیرا بر این باورم كه عكاسی بستر فراهمی است برای ساماندادن ذهن خیالساز در چهارچوب رسانهای واقعیتپرداز. این هنر امكانی است بهروز شده با مخاطب همگانی و فراگیر و چنین میاندیشم كه عكاسی هنوز هم زوایای كشف نشده و چشماندازهای بكرتری را به انتظار نشسته حوادث.
- جذابیتی كه عكاسی از بلایای طبیعی برای شما داشته و دارد چیست؟
شاید «انگیزش» واژه مناسبتری از «جذابیت» در بیان منظور باشد. در آن صورت انگیزههای هر فرد میتواند متفاوت از دیگری ارزیابی شود. انگیزههای من نیز تركیبی بود از انسان دوستی به معنای عام و وطن دوستی به معنای خاص آن؛ همچنان كه به تأثیرگذاریهای هنری نیز میاندیشیدم.
- چقدر یك هنرمند میتواند در كنار هنری كه انجام میدهد دغدغه كمك به همنوع را هم داشته باشد؟
دغدغهمندی افراد نسبت تعیین شدهای با گرایشهای هنری و غیرهنری آنها ندارد. این دلمشغولیهای یاری رساننده به فردیتهای درونی شده، عوامل فرهنگی و پرورشی و محیطی وابسته است. اما از آنجا كه برانگیختگی احساس در هنرمندان نمود بیشتری دارد، به نظر میرسد اینگونه دغدغهها نیز در آنان بیشتر باشد.
- مثلاً در زلزله خراسان جنوبی شما برای عكاسی رفتید یا كمك؟
از پرسش قبلی و كنونی چنین بر میآید كه كمك كردن و یاریرسانی با عكاسی هم عرض نیستند. اما خیال میكنم اینگونه تفكیك به بدفهمی موضوع خواهد انجامید. «كمك كردن» مفهومی عام است كه میتواند در بر گیرنده عكاسی كردن نیز باشد. برای توضیح بیشتر ناچارم دومورد متفاوتی را كه برای خود من پیش آمد بیان كنم. زمانی كه خبر زلزله جنوب خراسان را شنیدم بیدرنگ از تهران عازم سفر شدم، بدون اینكه شكل كمكرسانی خاصی را در نظر داشته باشم. روشن است كه باتوجه به آموختههایم در عكاسی به امكان تهیه گزارش تصویری و كمك از این مسیر نیز میاندیشیدم. اما اولین توفیقی كه یافتم از مسیر هنر نبود. یكی از وظایف روزانه ما در آن شرایط غسل و تدفین جنازهها بود. بین اجساد پر شمار با بدن بیجان دختركی دو سه ساله روبهرو شدیم كه همه را اندوهگین كرد. متاسفانه وابستگان این دخترک را نیز نیافتیم. تلاش گروه برای یافتن پدر و مادر او به نتیجه نرسید و ناچار از سادهترین امكان عكاسی یعنی هویتنگاری سود گرفتم. عكسی از چهره او گرفتم و نسخههای متعددی از آن را به شوراهای محلی و سازمانهای مربوط ارسال كردم. خوشبختانه این اقدام مؤثر افتاد و دیری نپایید كه مادر داغدار خود را به من رساند و از جسد و محل دفن دختر خود آگاه شد. این اقدام درد مادری را كه میرفت به حسرتی پایانناپذیر بینجامد به اندوهی پایانپذیر فروكاست. اما یاریرسانی تنها به خدماترسانی محدود نیست، چنانچه توفیق یافتیم از مسیر برپایی نمایشگاه نیز كمكهایی به مردم مصیبتدیده برسانیم. در بازگشت از منطقه برآن شدم كه نمایشگاه عكسی در محلی پر آمد و شد در تهران برگزار كنم و همین كار را نیز در میدان هفتتیر انجام دادم. نتیجه این كمكرسانی كه بهصورت گزارشی هنری انجام شد، جمعآوری كمكهای مالی قابل توجهی بود كه صرف کارهای بهداشتی زلزلهزدگان شد. با كنار همگذاشتن این دو اتفاق، بهتر میتوان هم راستا بودن عكاسی و دیگر خدمات اجرایی را دریافت.
- از تماشای عكسهایی كه به همراه آن، مجاهدتهایی هم صورت گرفته چه احساسی دارید؟
پیداست كه چنین عكسهایی احساس غروری خاطرهانگیز را در وجود خالق آن زنده نگه میدارد اما نباید در این زمینه، صنفی و گروهی برخورد كرد. چه بسا مرور خاطرات مردی روستایی و محلی كه مجاهدتی خاص را انجام داده باشد نیز به همان اندازه غرورانگیز باشد.
امیدوارم حادثه ای رخ ندهد
«سعید خسروی» که بارها برای عکاسی و کمک به زلزله زدگان به مناطق حادثه دیده سفر کرده است، در پاسخ به این سوال که اگر باز هم چنین اتفاقاتی بیفتد به این مناطق خواهید رفت؟ میگوید: این پرسش، دوپهلو و تراژیك است. روشن است كه جواب منطقی به این پرسش باید مثبت باشد. اما چگونه میتوان پیش شرط پنهان شده در سؤال را نادیده گرفت و به آن پاسخ داد. در این شرایط ترجیح من این است كه هرگز حادثه ناگواری برای هیچ انسانی رخ ندهد تا نیازی به یاری کسی مثل من هم نباشد.